شیرین خانوم
ساعت 9.30 دیشب رسیدیم خونه مثل رسم همیشه گیمون من قایم میشم پشت دیوار تو راهرو تا تو صدام کنی بعد برم بغلت کنم. دیشب مثل همیشه قایم شده بودم . اول با داداشی سلام و علیک کردی و بعدش گفتی شیرین کجاست؟؟؟ شروع کردی به صدا کردن من: شیریـــــــــــن خانووووووووم نمیدونم این کلمه از کجات دراومده. تو که همیشه به من میگی شیرین یا نهایتا آجی. حالا شیرین خانوم؟ خلاصه کلی ذوق کردم و پریدم جلوتو و مثل همیشه ماچ و بوسه و... دیگه میرفتی میومدی صدام میکردی شیرین خانوم (یه جوری میشدم) آخر شب کلی ازت فیلم و عکس گرفتم با عروسکای دور و برت. حاضر نبودی یه دقیقه مامانی کلاه تورو سرش بزاره و عکس بگیره. از دست تو خانوم شیطون. کلی شعر خ...
نویسنده :
گلی بانو
12:12